سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از مشایی ستیزی تا مشایی ستاییِ احمدزاده کرمانی

فارغ از نقد و بررسی، روشنگری و تحلیل شرایط جامعه، نگاه به سیر و سلوک رفتاری و مواضع موجاحمدزاده و مشایی دار و متناقض افراد در برهه های مختلف زمانی، قابل تامل و تدبر و درسی به گستره تاریخ برای ما خواهد بود.

با پایان یافتن حضور دکتر احمدزاده کرمانی در استان فارس، که هر روز آن از بدو ورود تا لحظه خروج همراه با جنجال و حاشیه سازی ها همراه بود، اکنون نگاه کوتاه و مختصری به حوزه ی محدودی از مواضع معاون جدید رییس جمهور و رییس جدید سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خواهیم داشت.

احمدزاده جوانی است، متولد 57 ، دکترای مدیریت رسانه خود را از دانشگاه امام صادق(ع) گرفته است. احمدزاده قبل از رسیدن به طبقه ششم ساختمان استانداری فارس، مسئولیت قابل توجهی جز ریاست دانشکده خبر، که ظاهرا مدیریت ناموفقی هم داشته، و ریاست مرکز مطالعات، تحقیقات و آموزش وزارت کشور، سابقه ای در پرونده مدیریتی خود ندارد.

احمدزاده کرمانی، به واسطه حضورش در دانشگاه امام صادق(ع) از روحیات عدالتخواهانه و ولایتمدارانه برخورد بود. او در دولت نهم نقش موثری در رهبری مخالفت ها نسبت به اسفندیار رحیم مشایی داشت. به گونه ای که در کنار نوشتن مقالات و یادداشت ها، و موضع گیری ها رسمی، نقشی پشت پرده در هدایت و رهبری مخالفان مشایی داشت. احمدزاده که در انتخابات 88 به عنوان معین استان فارس در ستاد دکتر احمدی نژاد از سوی ثمره هاشمی انتخاب شد، و با انتخاب محمدحسن روزیطلب به عنوان رییس ستاد انتخاباتی استان فارس، نشان داد که هیچ قرابتی با مشایی و ستاد امتداد مهر وی ندارد.

احمدزاده آنتی مشایی در 1شهریور 87 پس از اظهارات جنجال برانگیز مشایی مبنی بر دوستی با مردم اسرائیل در مقاله ای تند و تیز در سایت رجانیوز(+) به مشایی حمله می کند. احمدزاده با تیتر "در آنچه علم نداری مجادله مکن" رسما مشایی را به توهم بافی و پیروی از نظامات پوشالی متهم     کرده و او را یادآور سروش می داند.او در این یادداشت می نویسد: " افاضات آقای رحیم مشایی درست چند روز پس از طرح مباحث     جنجالی راجع به مردم غاصب و نژاد پرست و ضد بشریت نظام منحوس اسرائیل،     نگارنده را به یاد توهمات و دیدگاه های پوشالین یک روشنفکر مرعوب در دهه     70 انداخت، آنگاه که او با طرح آرایی چون قبض و بسط شریعت، بسط تجربه نبوی     و نهایتاً صراط های مستقیم، سعی در توسعه نوعی نگاه اومانیستی، پلورالیستی   و سکولاریستی نسبت به ساحت دین داشت. انبوهی از سخنان ترجمه شده دست دومکه به رنگ و لعاب آیات قرآنی و احادیث و شواهد تاریخی مزیّن و ملبس شدهبود، مدت ها ذهن و انرژی جامعه متخصصان و روشنفکران متعهد و انقلابی رابرای پاسخ گویی به خود مشغول ساخت."

احمدزاده در این نوشته مستقیما تیغ تیز نقد خود را متوجه مشایی می کند، و با استدلال های قرآنی و منطقی پاسخ محکمی به اظهارات مشایی می دهد. احمدزاده در پایان با تیزبینی سخنان مشایی را موجب هزینه های بی جهت برای دولت می داند، که موجب هدردادن انرژی دولت خواهد شد.

اما ظاهرا تقدیر و سرنوشت را در میدان امتحان رقم می زنند. ماجرا زمانی آغاز می شود که احمدزاده در مرکز مطالعات و تحقیقات وزارت کشور برای اولین بار پرونده فساد اقتصادی "م.ر" از مدیران ارشد دولت را افشا می کند، که ناگهان با حکم عزلش توسط رییس جمهور مواجه می شود. اما با هوشیاری عامل انحراف دولت یعنی اسفندیار رحیم مشایی، حکم عزل وی را به عنوان مسئول دفتر نگه می دارد، تا بتواند با احمدزاده زدوبندی داشته باشد. نهایتا با ورود مشایی یعنی قدرت پنهان و آشکار دولت، قضیه خاتمه پیدا می کند.احمدزاده و مشایی1

البته این شروع بازی بود، چرا که احمدزاده برخلاف انتظار اصولگرایان فارس، از سوی ثمره هاشمی برای استانداری این استان سیاست زده سفارش و حمایت شد، تا اینکه احمدزاده جوان در آذرماه 88 بر روی صندلی داغ استانداری فارس نشست.

در بدو ورود با سردادن شعارهای برآمده از گفتمان انقلاب، باعث جوانه زدن امید در دل عدالتخواهان گردید. در همان روز اول از مدیریت جهادی گفت، از جنگ فقر وغنا، از ساده زیستی مدیران، از مبارزه با فساد اقتصادی، از میدان دادن به مدیران حزب اللهی، اعلام کرد باید تمام مدیران پیام هشت ماده ای امام خامنه ای(روحی له الفدا) را باید بالای سرخود نصب کنند، مدیران باید اموال خود را اعلام کنند، مدام به روستاها و محلات فقر نشین سر می زد...نیروهای ارزشی و مختصصی از جمله محمد حسین فروزانمهر(معاون سابق برنامه ریزی استانداری فارس)، حامد طالبی(روابط عمومی استانداری فارس)، ابراهیم کرامت فر(معاونتادارهکلسیاسی،انتخابات استان فارس) و... را به تیم خود آورد تا نسل سومی هایی باشند که انقلابی گری را به همه یادبدهند. او حاضر نشد آقای "خ" از نزدیکان مشایی در استان فارس را به حضور بپذیرد. احمدزاده حتی حاضر نشد آرمان های خود را با معامله با برخی از نمایندگان معلوم الحال معاوضه کند، و در برابر زیاده خواهی های آنان خواست که بایستد!

چندصباحی گذشت و حالا استاندار جوان و خام فارس در همان میدان امتحان قرار گرفته است، اما او دیگر به صندلی های نرم استانداری جذب شده، دیگر فریاد عدالتی شنیده نمی شود، اگر هم فریادی هست، چیزی جز قدرت مداری و سیاسی بازی نیست.

استاندار جوان فارس، در میدان سیاست بازان حرفه ای مات می شود، دیگر او احمدزاده عدالتخواه نیست. سیاست بازان او را احاطه کردند، او که بارها گفته بود کارگر زاده ام و برای ماندن در قدرت دست و پا نمی زنم، با شنیدن خبر عزلش مجبور می شود تمام آرمان هایش را زیرپابگذارد و برای از دست ندادن صندلی نرم استانداری، از "مشایی ستیزی به مشایی ستایی" تن دهد.و همان زدوبند سابق عملی شود. احمدزاده آنتی مشایی در تغییر موضعی آشکار و 180 درجه در قاموس یک سیاست باز جوان و نه جوانی عدالتخواه به ناگاه، "مشایی را ذخیره استراتژیک نظام" معرفی می کند و از این به بعد مقلد مکتب ایرانی می شود. و در هر کوی برزنی به مثابه سبولدزر احمدزادهینه چاکی در جلسات و سخنرانی ها از مکتب ایرانی سخن می گوید.

احمدزاده که گفته بود: "سال اول 30 ، 40 مدیر را عوض کردم، سال دوم بولدزری می آیم." بولدزر خود را بسوی نیروهای ارزشی و حزب اللهی روانه کرد و بجای آن ارادتمندان به مکتب ایرانی و مشایی را جایگزین کرد. تا جاییکه حامد طالبی با ناراحتی و فروزانمهر هم شبانه وسایل خود را جمع کرد و به تهران بازگشتند. حذف بولدزری نیروهای ارزشی تا جایی پیش می رود که صدای آیت الله جنتی را هم در نمازجمعه تهران در می آورد. مخالفین و منتقدین را خود را سوسولگرا می نامد. او با کمال میل حاضر شد آقای "خ" را به حضور بپذیرد و او را از مقربان درگاه خود کند. حتی آرمان های خود را با نماینده معلوم الحال شیراز معامله کرد، تا جاییکه در برخی محافل از "س.ا.د" به عنوان استاندار اصلی یاد می کردند. کار را به جایی می رساند که همین اواخر نظر سنجی با سوالات جهت داری برای سنجش میزان ارادت مدیران به رئیس دفتر رییس جمهور برگزار می کند، و این را ملاک دادن سمت ها و پست ها به افراد می کند، و هرکسی بیشتر اظهار ارادت و چاپلوسی می کرد، جایگاه بهتری هم داشت. امروز استانداری به برکت استحاله احمدزاده، تبدیل به جولانگاه سرسپردگان جاسبی، اصلاح طلبان نان به نرخ روز خور، مفسدین اقتصادی، متملقین مشایی و مکتب ایرانی شده است. احمدزاده و مشایی.

احمدزاده که در تعریف و تمجید از مشایی و مکتب ایرانی ازحد معمول فراتر رفته است، در واکنش به منفعل ساختن نیروهای ارزشی توسط تیماستانداریوابسته به مشایی در اظهار نظری جالب می گوید: "مقابل من کسیادعای احمدی‌نژادیبودن نداشته باشد؛ ته دولت منم!"

برای نمونه او در گرامیداشت استاد فقید حسن امدادمی گوید: "امروز اگر ایران و مکتب ایرانی پایدار و برقرار است، بهواسطهملت‌ بزرگ و تمدن سازی بوده که طی دوران چند هزار ساله در ایرانظهورو حضور فکری و معرفتی داشتند."

او حتی از خود مشایی هم جلو می زند و در اسفند 89 می گوید:" باید قدر مکتب ایران را دانست زیرا ایران امروز یک مکتب بامرزهایعلمی، فرهنگی، دینی و تمدنی در همه عالم است که عالم گیر خواهد شد، جهان امروز نیازمند گفت‏و‏گوی تمدن‏هاست."

او با عضویت در عضو شورای پژوهشی شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، تلاش جهت تبدیل فارس به عنوان پایتخت مکتب ایرانی، تلاش جهت برپایی جشن نوروز و موسیقی(که با مخالفت شدید امت حزب الله استان فارس روبرو گردید)، انتقال معاونت میراث فرهنگی به شیراز، تحریم کنگره بزرگ سرداران و 14600 شهید استان فارس و... در عمل هم سرسپردگی خود را به جریان انحرافی نشان داد، تا دیگر هیچ شک و شبهه ای در استحاله او نباشد.

احمدزاد آنتی مشایی ما کار را به جایی می رساند که بنا به گفته برخی منابع، بیانیه 13 استاندار که اخیرا منتشر شده است را خود وی تنظیم کرده و دیگر استانداران را نیز ترغیب به امضای بیانیه کرده است. بیانیه مذکور در پوشش حمایت از رییس جمهور، و در واقع بطور شفاف از جریان انحرافی و اسفندیار رحیم مشایی حمایت کرده است.

تا اینکه احمدزاده کرمانی با زیرپاگذاشتن تمام آرمان های انقلاب، مزد خوش خدمتی خود را گرفت. و اینک او در جایگاه یاران اصلی مشایی که حتی خود او روزی بر این منصب بوده است، قرار گرفت، تا بیش از پیش به مشایی نزدیک شود. احمدزاده جوان که در استانداری فارس در میان سیاست بازان حرفه ای هضم شد، اکنون در مقام معاونت رییس جمهور و ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری هم مسلما و ناچارا باید به روند ذبح آرمان های سابق خودش ادامه دهد، تا بتواند در جایگاه قدرت بماند. و این داستان ادامه دارد...

بازتاب همین مطلب در مشرق نیوز، در بولتن نیوز، در دانشجو نیوز، در آتی نیوز، در شفاف، در ادیان نیوز در پایگاه خبری عنوان، در رکنی نیوز ، در بورس نیوز

 پی نوشت:

1. داستان فوق، درس عبرتی است برای همه ی ما، که نه فقط در دوران دانشجویی و دوران آسان، بلکه در میدان عمل و آزمایش نیز تا آخر پای آرمان های اصیل خود بایستیم.

2.  هنوز هم مسئله اصلی ما، مسائل جهان اسلام و در داخل جهاد اقتصادی است. شرمنده که چنین نوشتم. دهانمان بسته، چشم هایمان کور، زبانمان لال، قلم هایمان شکسته و دل هایمان خون شده است، کاش می مردم این سکوت و بی خیالی را نمی دیدم.

3. این حقیر انتصاب خود را به نشریه غریو، چه فیزیکی و چه متافیزیکی کاملا و به شدت تکذیب می کنم. و بنا به دلایلی از گفتن شرح ماجرا فعلا خودداری می کنم.


+ نوشته شـــده در شنبه 90/2/31ساعــت 2:58 عصر تــوسط رَبِّ:اِنّی لِمآ اَنزَلتَ اِلَیَّ مِن خَیرٍفَقیر | نظر
عهدنامه ای با امضای خون

امسال در سومین سالگرد سفرپربرکت امام خامنه ای(روحی فداه) به سومین حرم اهل بیت(ع)، شاهد برگزاری بزرگترین رویداد فرهنگی در سطح استان فارس هستیم.

امسال عهدنامه ای با شهدا خواهیم نوشت و با خون خود امضا خواهیم کرد:

امسال اجلاسیه شهدا را مبدا سال و نوروز سومین حرم اهل بیت(ع) نامگذاری خواهیم کرد.

امسال با پس زدن غبار غفلت و گناه، شهدا را نماد شهر خود خواهیم کرد نه بی حجابان غافل از نام و یاد شهید.

امسال به برکت شهدا ننگ جشن های 2500 ساله را از این شهر پاک خواهیم کرد، و جشن خود را همراه با پیروزی شیعیان بحرین خواهیم گرفت.

امسال با شهدا بر اوج آسمان خواهیم رفت، تا هیچ اثری از برج های سست تر از خانه عنکبوت زالوصفتان سرمایه بردار در شیراز نماند.

امسال با شهدا، فریاد خواهیم زد، شیراز سومین حرم اهلبیت(ع) است، نه شهر زمین خواران، نه شهر مرجع سازان دروغین، نه شهر سیاست بازان.

امسال شهدا را چراغ های راه خود خواهیم کرد، و همگی زیرسایه ی شهدا متحد خواهیم شد.

امسال به برکت شهدا، در جهادی بزرگ خواهیم جنگید، تا بلکه لبخندی برلبان اماممان بنشیند.

امسال از شهدا یاد خواهیم گرفت، که گردن های خود را باریک نگه داریم تا برای مولا آسان بریده شود.

امسال با مدد از شهدا، گردن های، گردن کلفتان از خدابی خبر را خواهیم شکست.

امسال شهادت را با مجاهدت در راه ولی خدا،  برای تمام قاعدین تفسر خواهیم کرد.

امسال شهادت را با بصیرت و در سایه سار ولایت تعبیر خواهیم کرد.

امسال عکس شهدا را در سراسر شهر خواهیم زد، آنچنان که مشت بر دهان تمام یاوه گویان سراسر عالم خواهیم زد.

امسال از شهدا یاد خواهیم گرفت، که شهادت را جز به از جان گذشتگان در راه ولایت نخواهند داد.

امسال با شهدا، سری به کپرنشینان و پابرهنگان شیراز خواهیم زد، تا با وارثان زمین، انتقام سیلی مادر بگیریم.

امسال هیئت فاطمیه خود را با شهدا خواهیم گرفت، و تمام درهای عالم را برسینه آل سعود و آل خلیفه خواهیم شکست.

امسال با شهدا به پابوسی نائب الامام سید علی خامنه ای روحی و اروحناه فداه رفتیم، تا ثابت کنیم، شیراز کوفه نیست.

امسال با برکت از شهدا، کمربندهای خود را محکم بسته ایم، چرا که هیچ چیز تغییر نکرده است و منحرفان از ولایت کاری از پیش نخواهند برد.

امسال با مدد از  14600شهیدمان، ثابت خواهیم کرد که "سنگرهای کلید جهان را فتح خواهیم کرد."

امسال دستانمان را به شهدا خواهیم داد و فریاد خواهیم زد: "اللهم عجل لولیک الفرج"

..................................................................................................................

پی نوشت: 1. در این چند روز به واسطه کمی تامل و کسب اطلاعات جدید، در بعضی از مواضع خود نسبت به قضایای استان کمی مذبذب شده ام. باید بیشتر تامل و بصیرت به خَرج داد. پس از حاصل شدن یقین حتما مشروحا خواهم نوشت.

2. حالا بطور عینی می بینم که چرا اینقدر حضرت آقا بر بصیرت تاکید داشته و دارند. فتنه های بزرگتری در راه است. وقتی عده ای بزرگان و سابقون اینطور از دایره ولایت خارج می شوند، وای به حال من! خدا عاقبت همه ی ما را ختم به خیر کند! هیچکس از دست نفس در امان نیست.(شهادت تنها راه سعادت)

3. بزرگترین مصیبت؛ جدایی از درگاه ائمه معصوم. روز مرگ من؛ توی هیئت راهم ندن یا چشمم خشک شود، الهی العفو. خدااااااااادست من رو از دامن مادرم زهرا(س) کوتاه نکن! الهی آآآآآآآآآآآمین.

4. الان داشتم عکس های قدیمی دکتر رو نگاه می کردم، اشک در چشمانم حلقه زد، از شدت بغض دارم می میرم، دارم خفه میشم...اگر بخوام بنویسم شرح مفصلی خواهد شد که طاقت نوشتن هم ندارم...من احمدی نژاد 84 رو می خوام...


+ نوشته شـــده در جمعه 90/2/16ساعــت 7:21 عصر تــوسط رَبِّ:اِنّی لِمآ اَنزَلتَ اِلَیَّ مِن خَیرٍفَقیر | نظر
بیانیه وبلاگ نویسان ارزشی استان فارس

سرتاسر حیات پر افتخار 32 ساله انقلاب اسلامی نمایانگر تدبیر و مدیریت بی مانند ولی فقیه در نظام مردم سالار دینی است. دفع توطئه های اوایل انقلاب، مدیریت فوق العاده جنگ تحمیلی و از بین بردن خطر کودتاهای پیچیده در دوران حیاط حضرت روح ا... تا دفع خطرات سالهای دهه 70 از جمله ماجرای قتل های زنجیره ای، حوادث کوی دانشگاه، تحصن مجلس ششم و مهار فتنه حوادث پس از انتخابات سال 87  با تدبیر امام خامنه ای، همگی سندی افتخار آمیز برکارآمدی نظام سیاسی شیعه است.

در شرایط فعلی کشور که برخی حوادث موجب نگرانی دلسوزان و ارادتمندان به نظام اسلامی شده است، به نظر می رسد باید همانند گذشته با محور قرار دادن  بیانات امام خامنه ای (مدظله) تا حد ممکن از ایجاد تنش خود داری و بر وحدت میان گروه های سیاسی بیافزایم. بی شک پس از بیانات امام خامنه ای در جمع مردم و خانواده شهدا فارس و همچنین دیدار معظم له با مسئولین نیروی انتظامی، مسائل اخیر به هر سمتی پیش رود اظهار نظر خلاف واقع و اختلاف برانگیز علیه هر شخصی خلاف مصلحت نظام و منویات امام امت است.

امام خامنه ای پیرامون چگونگی برخورد اصحاب رسانه با مسائل اخیر می فرمایند: "مسئولان، نخبگان، مطبوعات و رسانه های مجازی نباید کاری کنند که نبود آرامش  و دو دستگی در کشور القا شود."  آنچه در این میان مهم و ضروری به نظر می رسد حرکت در مسیر مورد نظر معظم له است. بی شک در این میان بداخلاقی ها، نسبت به مسئولین پرکار و معتقد نظام، شایعه پراکنی ها ،القای اختلاف میان مسئولین ارشد نظام و دوگانگی حاکمیت نیز محکوم می باشد.

در انتها بر همگان یادآور می شویم که مقبولیت جریانات سیاسی و اشخاص و مقامات کشوری در گرو حرکت در مسیر ولایت است  و جدا از آن هیچ شخص و گروهی میان مردم مقبولیت و مشروعیتی نخواهد داشت.  لذا ما فرزندان نوپای انقلاب اسلامی به عنوان جمعی از وبلاگ نویسان و اصحاب رسانه استان فارس و شیراز  سومین حرم اهل بیت بر خود لازم می دانیم  تمامی اصحاب رسانه و صاحبان تریبون  و قلم را به رعایت هوشیاری و حرکت در مسیر ولایت دعوت نماییم.

جمعی از وبلاگ نویسان و اصحاب رسانه  استان فارس:

علی جعفری

محمد دژکام

علیرضا فقیر

سلمان کدیور

معین محمدی

قاسم محمدی

محمد باقر کریمی

محمد حسین رئیسی

سید مهدی پوریزدان پرست

حجة الاسلام والمسلمین جابر

حجه الاسلام والمسلمین انجوی نژاد


+ نوشته شـــده در سه شنبه 90/2/13ساعــت 11:16 صبح تــوسط رَبِّ:اِنّی لِمآ اَنزَلتَ اِلَیَّ مِن خَیرٍفَقیر | نظر
روایت عشق

روایتگری از عشق کارساده ای نیست، چرا که خود باید عاشق باشی تا بتوانی با قلم ناقص خوامام خامنه ای روحی فداهد ذره ای از اقیانوس عشق را روایت کنی. اما "نصف االعشق، وصف العشق"

فروخوردن این عشق و تحمل نگفتن های مکرر، سینه را چاک می دهد یا سربه بیابانمان خواهد کرد. اما این بار با قلمی بی جوهر، کاغذی سیاه مانند دل گناهکارم که تاب نورعشق را ندارد، مختصری خواهم گفت.

الله اکبر! از این همه عاشق و حیران! عاشقان ولایت که طالب شهادتند. سفیران شهدا، درمحضر امام شهدا. آنچنان شوق در نگاه زیبا و قدم های تند جان برکفان می بینی که گویی عازم دیدار حضرت بقیه الله العظم(عج) هستند. اگر آقا بیاید چه محشری می شود! عاشقان با سربند لبیک یا خامنه ای، فریاد العجل، و با نور 14600شهید هزاران کیلومتر را برای دیدار مشوق طی طریق می کنند. تا بلکه لبخند زیباتر از گل آقا را ببینید.

و چه سخت است لحظه های فراق و انتظار، و چه زیباست لحظه وصال. در میان موج جمعیت آنچنان فشاری می آید که گویی عذاب الهی است برای پاک شدن و رسیدن به بهشت وعده داده شده. یکی از عاشقان در آن گیرودار می گوید:"هرکه دردش بیش، قُربش بیش" و سعی می کند با تحمل سختی بیشتر خود را به خورشید نزدیک تر کند. لحظه های پایان فراق است، در دل شوری به پاست، چشم ها خیره به نقطه ای است؛ همه فریاد می زنند:"ای پسرفاطمه منتظر تو هستیم""این همه لشکرآمده به عشق رهبر آمده" دیگر سینه ام تاب این تپش قلب را ندارد، انتظار سخت است...

الله اکبر! آقا آمد...عاشقان سرازپا نمی شناسند، همه خود را به خورشید نزدیک می کنند تا بلکه از انوار ولایت بیشتر بهره مند گردند. از چشم ها سیلی از عشق جاریست، زبان فریاد عاشق است، قلب هایمان تنها برای آقا می زند، عقل کم می آورد، سینه ها آرام می گیرد...

الله اکبر! از این همه هیبت، از این همه عظمت! مثل کوه استوار در برابر عالم کفر، مثل عشق لطیف در برابر خیل عاشقان...

الله اکبر! از این همه صبوریِ امیرقافله ی صبر و بصیرت! صبر بر تمام خطاهای ما، صبر و بصیرت بر جهالت و لجالت زعمای قوم...

آقا؛ مگر روح شما چقدر وسعت دارد که خَم به ابرو نیاوردید! " تا من زنده هستم، تا من مسئولیت دارم، به حول و قوه‌ى الهى نخواهم گذاشت این حرکت عظیم ملت به سوى آرمانها ذره‌اى منحرف شود  .  " آقا؛ تمام جانها فدایت، ما عاشقان شهادت آمدیم تا بگوییم صلح حسنی و جام زهر را نخواهیم گذاشت تکرار شود، اگر کربلا هم بشود، این بار نخواهیم گذاشت حسین زمان را به مسلخ ببرند. کاش اذن جهاد می دادید، تا ببینید فرزندان روح الله در سراسر جهان چطور اسلام را فاتح جهان می کردند.

الله اکبر! از این همه تواضع و بزرگی! آقا؛ شما سرور و بزرگ عالم هستید. شما نائب امام مهدی(عج)، ولی امرمسلمین جهان، خورشید فروزان ولایت هستید" رهبرى هم که بنده‌ى حقیر هستم با همه‌ى حقارت، خداى متعال کمک کرده، ما در مواضع صحیحِ خودمان محکم ایستاده‌ایم" آقای خوبم؛ اینجا بود که عاشقان خود را آتش زدی، سوزاندی...ما حقیران خاک ره کوی تو هستیم. بگذار هرچه می خواهند بگوید، اما شما با بزرگواری خود، تمام دنیای فانی را تحقیر کردید.

الله اکبر! از این روی زیبا! جمال چهره ی تو حجت موجه ماست. پس اگر روزی مهدی زهرا را ببینم چه می شود، مطمئنم خواهم مُرد.

روضه خوان برای مادرسادات می خواند، بغض پسر فاطمه می شکند، عاشقان گریه آقا را تحمل ندارند، صدای گریه های عشق بلند می شود...

خیل عاشقان مبهوت چهره ی آقا می شوند. همه سرتا پا گوش به فرامین ره بر. جایی برای نشستن نیست، ملائکه بال خود گسترانده اند بر زیر پای عاشقان. عجب دیداری، دیدار معشوق با عاشق...کسی پلک هم نمی زند...نفس ها حبس، قلب ها آکنده از محبت ولی، بغض ها متراکم از خشم دشمنان علی، چشم ها چشمه ی جوشان عشق، زبان ها فریاد خروشان عشق...

ثانیه ها مانند برق می گذرد، آقا بمان، آقا کمی بیشتر برایمان بگو.

قربانت شوم، آقا؛ آنگاه که دعا کردی با این دست های ابوالفضلی ات و نفس قدسی ات کربلاییمان کردی.

چه توشه ی سفری از این بزرگ تر که گوشه ای از چفیه مولایت نصیبت شود. آن را به قبرخواهم برد، تا شاید...

پی نوشت:

1. میخواستم داستان دیدار که خیلی هم جذاب هست مفصلا و با جزئیات بنویسم، که گفتم همانطور که در بالا آمد فعلا بنویسیم تا بعد. از شوق مردم شیرازی برای دیدار، از کارهای غیرمترقبه شیرازی ها، از سقف آب داده حسینیه امام خمینی(ره) همون بیت رهبری، از چفیه گرفتن خودم از حضرت آقا، از خوابی که عینا توی دیدار محقق شد. ولی واقعا جای همه خالی بود. این دیدار واقعا با همه ی دیدارها فرق داشت. هیچکدام قدر نمی دونیم، عجب آقایی داریم ما...بابی انت و امی و روحی و نفسی یا مولای

2. سالگردشهیدشاهچراغی هم گذشت...میخواستم مطلبی در مورد شهید شاهچراغی بنویسم که نشد. اما مختصرا این که ای شهید؛ اصلا هم جایت خالی نیست، در این دنیای پرآشوب و خراب اصلا هم جایتان خالی نیست...اما توی دیدار واقعا جایتان خالی بود.

.3 خیلی مردد بودم که این جمله رو بگم، امیدوارم پُر رو نشه. با وجود انتقادات زیادی که هست، ولی واقعا مسئول خیلی خوبی داریم. الحمدالله

4. بدترین جلسه ی عمر من؛ پنجشنبه سالن ولایت.

5. تقوا، اخلاق و انصاف که مکررا امام خامنه ای(روحی فداه) فرمودند رو واقعا در فضای سیاسی و تشکیلاتی خودمون رعایت کنیم. ان شاالله. دوستان عزیزی که اصلا رعایت نکنند، از لینک ها حذف خواهند شد. مثل الان.


+ نوشته شـــده در چهارشنبه 90/2/7ساعــت 11:35 صبح تــوسط رَبِّ:اِنّی لِمآ اَنزَلتَ اِلَیَّ مِن خَیرٍفَقیر | نظر




مرگ بر آمریکا